تو که رفتی، سکوت عجیبی تمام شهر را فرا گرفت، دیگر هیچ نقطه ای از این شهر برایم تدایی نکرد شادی و لبخند گذشته را، تمام کوچه و خیابان ها بعد تو هزاران بار تنهایی طی شد، اما نبود نشانی از تو دلبر بی نشانم، این شبها، دلتنگی ها، خفگی ها، نیز می گذرد، مطمئنم، تو هم یه روزی، یه شبی، بی بهونه، وسط خنده هات، یا دل گرفتگی ها، یهو یادم میفتی و هر چی هم فریاد بزنی، اشک بریزی، نیستم که نیستم، حالم را روزی می فهمی که دیگر نیستم، کاش می دانستی، چشم انتظاری وانتظار برای منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فلزیاب طهران کاوش فروشگاه جوان کابل 98music03 دوستی در محله نهالستان زرین تاج برادران صوفی